عشق، امشب دامن ما را بگیر
به یاد چشمان خداباوری که قداست پنجره را می شناختند و با روشنایی بال کبوتر انس داشتند.
به یاد دبستان عاشقی که تبلور مردانگی و حماسه بودند و برای شکستن دندان شیطان آماده .
به یاد گام هایی که پولادین و استوار در جاده های سبز اراده پیشتاز بودند .
به یاد سرداران سبزپوش سنگر ، دلاوران دشت ، خدامردان خاکریز و مجاهدان میدان نبرد .
برادرم ! خواهرم !
هنوز اشارت فرشتگان آسمان را از جاده های بهشتی جبهه های نبرد می شود احساس کرد و شمیم آکنده از خلوص چفیه را از خط مقدم دیدار شنید .
و سلام بر شقایق های سوخته خونین شهر !
سلام بر نخل های ایستاده آبادان !
سلام بر آرامش آبهای غرقه به خون اروند !
سلام بر اندیشمندان اندیمشک !
سلام بر لاله های عفیف مدرسه نجایب !
سلام بر دانش پژوهان دانشگاه عشق !
و سلام و باز هم سلام بر خیابان های خرمشهر، مسجد جامع خرمشهر ، شقایق های فتح المبین ، دژ شلمچه ، سه راه شهادت و .................
خوب گوش کن !
صدای عشق می آید ، می شنوی ؟
صدای زنگ کاروان می آید ، کاروان قصد حرکت دارد
پس جانمانی .......................