سفارش تبلیغ
صبا ویژن
علم را با عمل همراه باید ساخت ، و آن که آموخت به کار بایدش پرداخت ، و علم عمل را خواند اگر پاسخ داد ، و گرنه روى از او بگرداند . [نهج البلاغه]
ســراج
چه قدر دلت جوونه ؟؟
  • نویسنده : سراج:: 87/9/29:: 6:38 عصر
  •  

    ای هفت گردون مستِ تو

    ما مهره ای در دستِ تو

    ای هستِ ما از هست تو

    در صد هزاران مرحبا

     

    باید فکری کرد ، یعنی باید فکر می کردیم هرچند هنوز هم دیر نیست و ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است ( راستش حکمت این مثل رو هنوزم که هنوزه درک نکردم چون ماهی رو هر وقت از آب بگیری ، می میره !! شاید کسی که این مثل رو چو انداخته ، منظورش تازگی ماهی برا خوردن بوده و اینکه ماهی مونده نخورید !!!) قصدم یک مطلب کاملا جدی است اما ظاهرا مزاح جزء لاینفک زندگی من هست همچون غم !!

    اره باید فکری کرد و به قول اون بنده خدا ! دیگر نباید خفت !

    دارم فکر می کنم که چه کاری کردم در جهت آماده سازی جامعه در جهت ظهور آقا ، اما هر چه بیشتر فکر می کنم بیشتر دِپسرده

    می شم که حاجی خیلی اعتماد به نفسی که همچین توهمی زده به سرت . تو اگه گند نزده باشی ، کاری هم نکردی ، پس فکر کن چه جور گند نزنی نه اینکه چه کاری در جهت ظهور انجام بدی !!

    حکایت اونه که تو یاد نداری کاری انجام بدی ، یاد نداری کاری هم انجام ندی !!

     

    اصلا منو بی خیال ، من اوضاعم بی ریخت ناکتر از این حرفاست که به زبان بیاد پس اجبارن مجبورم از دهنم بزرگتر صحبت کنم تا ببینیم به کجا می رسیم .

    "یه بزرگی می گفت ( از اونایی که فهمیدن چه کار باید انجام بدهند در جهت آماده سازی ظهور ) ، اگر می خواهید برای ظهور کاری انجام دهید ، بیائید با دل های جوان این کار را انجام دهید . احیاء دین خدا و بودن در راه رضای حق تعالی انسانی را می طلبد که فطرتش زیاد دست کاری نشده باشد و جوانان اینجوری اند ."

     

    حالا جوون جان بگو ببینم چه قدر دلت رو جوون نگه داشتی ؟ ها ؟! اصلا خودم چه قدر جوونی کردم تو مسیر دین ؟ ها ؟ یه حرف رو با قاطعیت می تونم اعلام کنم اونم اینه : من در مسیر شیطان و گناه همچین قشنگ جوونی کردم ، همچین دل آقامو خون کردم ...

    همچین ...

    ولی فقط خود خدا می دونه که چرا هنوز اینجام ، چرا هنوز ...

    رحمت و مغفرتش منو هی میاره تو جاده ، ابز من می زنم جاده خاکی و این بارها تکرار شده ، به اندازه تمام شب های قدر و روزهای عرفه ای که گذشته و چه بسا بیشتر .

     

    تو چه قدر جوونی کردی ؟ چه قدرش تو مسیر دین بوده ، چه قدرش تو مسیر شیطان ؟

    دل های جوان چه ویژگی دارد ؟ آیا به سن و سال است یا نه ؟

    می گن آقا بقیه الله هم جوان پسندند . هستند امثال منی که دلشون جوون نیست . چه جور باید دل رو تربیت کرد که جوون بمونه ؟ یا اگر از مسیر منحرف شد ، چه جور میشه آوردش تو راه ؟

    یه نکته دیگه که همون بزرگوار می گفت این بود : زمان و مکانتان را بشناسد ، موقعیت شناس باشید . جایگاه خودتان را بدانید . اگر اینگونه نباشید با اینکه ادم خوبی باشید و نماز شب بخوانید ، اما کافی نیست . پس حالا برا ما این نکته و سوال ایجاد می شه که بدونیم در مسیر شناخت حضرت ولی عصر ( عجل الله ) کجا قرار داریم ؟

    ارتباطم با آقا ( عجل الله ) تا کجاست ؟ اگر قرار است به آقا برسیم ، الان کجائیم ؟ چه قدر از مسیر رو طی کردیم ؟ اصلا یه سوال سخت تر ، اصلا ما در مسیر ظهور آقا قرار دادیم خودمان را یا نه ؟

    کی میدونه جواب این سوال ها رو ؟

    آخه یه چی هست ، اونم اینه که  هر کی تو مسیر باشه ،بالاخره با آقا ( عجل الله ) برخورد خواهد کرد....

     

     


    قدم رنجه ها ()
    ---------------------------------------------------
    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    ---------------------------------------------------
     RSS 
     Atom 
    خانه
    ایمیل
    شناسنامه
    مدیریت وبلاگ
    کل بازدید : 228889
    بازدید امروز : 65
    بازدید دیروز : 6
    ... فهرست موضوعی یادداشت ها...
    شیطان[2] . صبح . ضریح . علم . عید فطر . کتاب . کوچه . گناه . ماه رمضان . محمدزاده . ولی امر مسلمین . ولی فقیه . 22 بهمن . آدم . امام خامنه ای . امام زاده . امام غایب از نظر . انتخابات . انحراف . باران . بندگی . بیداری اسلامی . حجاب . خانه . خدا . خطبه های نماز جمعه . دریا . دعا . دعای ندبه . دل . دل ها . دهه فجر . دیوانه . روضه . زخم . زنجیر . ساحل . سردار شوشتری . شهید .
    ............. بایگانی.............
    روز نوشت
    از یک کنار !!
    طهورا
    نگین زمان 1
    جبهه ی سردشت ...
    فروردین 1386
    آبان 1386
    آبان 1387
    آذر 1387
    اردیبهشت 1388
    مرداد 1388
    شهریور 1388
    اسفند 88
    اردیبهشت 89
    تیر 89
    شهریور 89
    بهمن 89
    دی 89
    اسفند 89
    فروردین 90
    اردیبهشت 90
    مرداد 90
    شهریور 90
    مهر 90
    آبان 90
    دی 90
    اسفند 90
    فروردین 91

    ........... درباره خودم ..........
    ســراج
    سراج
    ما نیز گشته ایم ؛ :: و آن شیخ نیز با چراغ همی گشت ... :: آیا تو نیز ، چون او ، انسانت آرزوست ؟

    .......... لوگوی خودم ........
    ســراج
    .......لوگوی دوستان ........



    ....... رفقا .......
    دریـــــای دل
    کفتــــــــــــــــر
    زهرا کوچولو
    طلبه های ونوسی
    حاجی کبوتر
    وتر
    هوالشافی
    عکاس مسلمان
    راحیل
    روضه های ما
    خط خطی های یک طلبه
    شاهد بیاورم...؟
    یک لیوان انار
    کاتب باشی
    وائل
    طلبه ای که خیلی وقته ننوشته
    و ما أدراک ....؟
    سر درد
    مشترک مورد نظر
    محسن حدادی
    نردبان خیال
    از دوشنبه تا جمعه
    مرگ آگاهی
    طرح ولایتی های دانش آموز
    قافـله شهدا
    کامران نجف زاده
    م. ازغدی (جهادگران)
    پا منبری
    ازدواج نوشت
    پنجره

    ............آوای آشنا............

    ............. اشتراک.............
     
    ............ طراح قالب...........