* دوستان لطف کنند بفرمایند این طرح چطوره؟ این هم یکی از مشق هامه میزارم و از همه دوستان خواهش میکنم بفرمایند ضعف وقوتش کجاست.
---------------------------------------------------
این یکی بود ها و نبود ها، شب اربعین امسال تو هیئت روزی شد. 40 روز گذشت. عصر عاشورا از آل رسول الله خیلی هاشون نبودند. دل میگرده ببینه از روز عاشورا تا الان چی بود و چی شد؟ کی بود و کی رفت؟ کی موند و کی پر کشید.....
التماس دعا
- یکی بود؛ یکی نبود.
عصر عاشورا حتی گهواره ی خالی هم نبود.
- یکی بود؛ یکی نبود.
خواهر بود، اما برادر نبود.
- یکی بود؛ یکی نبود.
عمه بود. 3 ساله نبود.
- یکی بود؛ یکی نبود.
اربعین بود.
کربلا بود.
72 یار نبودند.
- یکی بود؛ یکی نبود.
شب اربعین وقتی مداح از جای خالی 6 ماهه در بغل مادرش می گفت، هیئت پر بود از مادرهایی که 6 ماهه در بغل داشتند...
- یکی بود؛ یکی نبود.
بعد 40 روز، مادر بود.
شیر بود.
آب بود.
ولی 6 ماهه نبود.
- یکی بود؛ یکی نبود.
یه نانجیبی بود عصر عاشورا هر چی گشت چیزی پیدا نکرد که ببره و پاداش بگیره.
رفت پشت خیمه ها....
- یکی بود، یکی نبود.
به داداشی بود که وقتی براش أمان نامه آوردنف اونم پاره اش کرد و فریاد زد: " فردا بهتون نشون میدم عباس کیه ...."
---------------------------------------------------
- یکی بود؛ یکی نبود.
روزی که به نیزه شد سرِ آن بزرگوار، هر آنچه بود، یا حسینی شد یا یزیدی.
---------------------------------------------------
- یکی بود یکی نبود.
یه آقایی بود که خیلی بندگان خدا رو دوست داشت. بهش میگفتن: «ابا عبدالله»
برای همین یک شب مهلت خواست تا برای هدایتشون دعا کنه.
---------------------------------------------------
- یکی بود، یکی نبود.
یه برادری بود که تو همه ی عالم، تنها کسی بود که امام زمانش خطاب بهش گفت: "بنفسی أنت"
---------------------------------------------------
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
---------------------------------------------------